
«استیو پاول جابز» (Steve Paul Jobs) در ۲۴ فوریهی سال ۱۹۵۵ میلادی (۶ اسفند ۱۳۳۳) در شهر سانفرانسیسکو در ایالت کالیفرنیا به دنیا آمد. در تحصیل موفقیت چشمگیری به دست نیاورد ولی استعداد خارقالعادهای در تجارت داشت و در همان جوانی راه موفقیت در کار را پیدا کرد. او در تاریخ ۵ اکتبر ۲۰۱۱ درگذشت اما همواره نامش در دنیای فناوری جاودان ماند. با زندگی نامه استیو جابز بنیانگذار اپل و یکی از تاثیرگذارترین چهرهها در دنیای فناوری
یا
Steven Paul Jobs was an American entrepreneur, inventor, business magnate, media proprietor, and investor.
بدون شک استیو جابز یکی از تاثیرگذارترین افراد کره زمین در دوران زندگیاش بود و حتی یک دهه پس از مرگش هنوز هم دستاوردهایش روی زندگی مردم تاثیر دارند. اگرچه اپل در دوران مدیریت جابز به یک شرکت تریلیون دلاری تبدیل نشد و این تیم کوک بود که توانست به چنین موفقیتی دست پیدا کند، اما دیدگاه جابز اپل را در چنین مسیری قرار داد و مهارتهای او باعث معرفی محصولاتی شد که تا سالهای سال در ذهنها باقی میمانند.
نام و نام خانوادگی | استیون پال جابز |
متولد | 1955 |
زادگاه | سان فرانسیسکو، کالیفرنیا |
ملیت | آمریکایی |
پیشه | کارآفرین، مخترع، بنیانگذار و مدیر ارشد اجرایی شرکت رایانهای اپل و یکی از چهرههای پیشرو در صنعت رایانه |
آکادمی بازار در این مقاله به معرفی زندگینامه استیو جابز ( Steve jobs ) و چگونگی پیدایش سیب هوشمند میپردازد. استیو جابز در ۲۴ فوریه سال ۱۹۵۵ در سان فرانسیسکو به دنیا آمد پدرش سوری و مسلمان بود، پدر و مادر استیو جابز هر دو دانشجو بودند. وقتی استیو جابز به دنیا آمد مادر و پدرش نمیتوانستند او را بزرگ کنند زیرا مادرش مسیحی بود و نمیتوانست خانواده خود را راضی به ازدواج با یک عرب مسلمان کند.

استیون پال جابز (به انگلیسی: Steven Paul Jobs) (زادهٔ ۲۴ فوریهٔ ۱۹۵۵ – درگذشتهٔ ۵ اکتبر ۲۰۱۱)[۲] کارآفرین، مخترع، بنیانگذار و مدیر ارشد اجرایی شرکت رایانهای اپل و یکی از چهرههای پیشرو در صنعت رایانه بود. در سال ۱۹۷۶، جابز ۲۱ ساله به همراه دوستش استیو وازنیک ۲۶ ساله، شرکت اپل را تأسیس کردند. اولین رایانهٔ شخصیای که شرکت اپل به بازار معرفی کرد، اپل I نام داشت. یک سال پس از آن در سال ۱۹۷۷ اپل II نیز راهی بازار شد. در سال ۱۹۸۵ طی یک اختلاف مدیریتی، جابز اپل را ترک و در همان سال شرکت نکست را تأسیس کرد. از مهمترین محصولات شرکت نکست میتوان به نکست کامپیوتر اشاره کرد که بعدها میزبان اولین مرورگر وب شد. در سال ۱۹۹۶ شرکت اپل، شرکت نکست را به مبلغ ۴۲۹ میلیون دلار خرید. طی این معامله استیو جابز، مجدداً به اپل بازگشت. از اتفاقات مهم پس از این مسئله در اپل میتوان به معرفی آیپاد در سال ۲۰۰۱، پردهبرداری از آیتیونزاستور در سال ۲۰۰۳ و معرفی آیفون و آیپد در سالهای ۲۰۰۷ و ۲۰۱۰ اشاره کرد.
جابز در سال ۱۹۸۶ یک گروه گرافیکی را از بخش گرافیک کامپیوتر لوکاس فیلم خرید. پس از خرید این بخش، شرکت پیکسار متولد شد که نام آن از ترکیب پیکسِر و رادار الهام گرفته شده بود. پیکسار توانست فیلمهای پویانمایی موفقی بسازد. در سال ۲۰۰۶ شرکت والت دیزنی، پیکسار را خرید. پس از این معامله جابز به سهامدار اصلی والت دیزنی تبدیل شد و به عضویت هیئت مدیرهٔ آن درآمد. در اکتبر ۲۰۰۳ سرطان لوزالمعده جابز تشخیص داده شد و در اوت ۲۰۱۱، او از سمت مدیرعاملی اپل استعفا داد. تیم کوک، از مدیران ارشد اپل، مدیرعامل شد و جابز بهعنوان رئیس هیئت مدیره به فعالیتهایش ادامه داد.
استیو جابز در نهایت بر اثر عوارض ناشی از سرطان لوزالمعده، در تاریخ چهارشنبه ۵ اکتبر ۲۰۱۱ در سن ۵۶ سالگی درگذشت.
استیو پل جابز در ۲۴ فوریه ۱۹۵۵ در سانفرانسیسکو، کالیفرنیا، از مادری به نام جوئن شیبل (Joanne Schieble) و پدری به نام عبدالفتاح جان جندلی (Abdulfattah “John” Jandali) که هر دو دانشجوی دانشگاه ویسکانسین بودند، متولد شد. این زوج، سرپرستی فرزندشان را که هنوز نامی برای او انتخاب نکرده بودند، به زوج دیگری سپردند. پدرش، جندلی، یک سوری تبار و استاد علوم سیاسی بود و مادرش، شیبل، به عنوان متخصص گفتاردرمانی فعالیت میکرد. مدت کوتاهی بعد از اینکه استیو توسط زوج دیگری به فرزندی پذیرفته شد، پدر و مادر بیولوژیکی استیو، با هم ازدواج کردند و بعدها صاحب فرزند دیگری به نام مونا سیمپسون شدند. استیو در سن ۲۷ سالگی با پدر و مادر بیولوژیکی خود آشنا شد.
سرپرستی او را کلارا و پل جابز پذیرفتند و او را استیو پل جابز نامیدند. کلارا حسابدار بود و پل به عنوان مکانیک فعالیت میکرد. این خانواده در مانتین ویو (Mountain View)، کالیفرنیا ساکن شدند؛ در منطقهای که بعدها با عنوان سیلیکون ولی (Silicon Valley) شناخته شد.

جابز همواره فردی باهوش و خلاق بود، اما تحصیلات رسمی در مدرسه برای او خستهکننده بود. او در دوران دبستان، عادت داشت با دوستان خود شوخیهای زننده کند. از این رو معلم کلاس چهارمش، او را وادار به درس خواندن میکرد. جابز امتحانات سال چهارم خود را به خوبی پشت سر گذاشت. مدیران مدرسه تصمیم گرفتند تا او را یک سال زودتر به دبیرستان بفرستند؛ پیشنهادی که پدر و مادر استیو نپذیرفتند.
استیو زمانی که کودک بود به همراه پدرش در پارکینگ خانه روی قطعات الکترونیکی کار میکرد. پل به پسرش یاد میداد که چطور قطعات الکترونیکی را از هم جدا و دوباره آنها را سر هم کند. این سرگرمی، اعتماد به نفس، سرسختی و توانایی کار با قطعات مکانیکی و الکترونیکی را به استیو میآموخت.
چند سال بعد، زمانی که استیو در دبیرستان هومستد (Homestead) تحصیل میکرد، با شریک آیندهی خود یعنی استیو وزنیاک آشنا شد. استیو وزنیاک در آن زمان دانشجوی دانشگاه کالیفرنیا بود. در سال ۲۰۰۷، وزنیاک در مصاحبهای با پیسی ورلد (PC World)، دربارهی اینکه چرا با استیو جابز رابطهی محکمی داشت اعلام کرد:
«ما هر دو علاقهمند به الکترونیک و کار کردن با چیپهای دیجیتالی بودیم. افراد کمی در آن زمان میدانستند که چیپ چیست، چطور کار میکند و با آن چه کاری میتوان انجام داد. من، رایانههای زیادی را طراحی کرده بودم و در الکترونیک و طراحی رایانه از او جلوتر بودم، اما باز هم با استیو علایق مشترکی داشتیم. ما هر دو در مورد چیزهایی که در این دنیا وجود دارد، نگرشهای متفاوت و مستقلی داشتیم».
اگر استیو جابز را مغز تجاری اپل بدانیم، استیو وزنیاک هم بیشک مغز فنی آن بود.
جابز، البته، یکی از ارادتمندان شناخته شده بود معنویت گرایی شرقی، از جمله ذن بودیسم. او جویای دانش و تجربیات متحول کننده بود که به طور گسترده سفر کرد و برای گسترش آگاهی خود از ال اس دی استفاده کرد.
ذن (به انگلیسی: Zen) مکتبی در مذهب بودایی است که در چین پدیدار شده و تأکید فراوانی بر تفکر لحظه به لحظه و ژرفنگری به ماهیت اشیا جانداران و… به وسیله تجربه مستقیم دارد. این مکتب معمولاً تعالیم خود را به صورتهایی از مقایسهٔ تناقضات دو چیز میآموزد که این دقیقاً چیزی شبیه کاریست که در آیین یین و یانگ صورت میپذیرد.
ذن را میتوان مراقبهای (مدتیشنی) ناظر بر چهار لایه شرح داد:
- لایه نخست شاهد بودن بر محیط اطراف شامل صداها، بوها، نورها و احساس سرما و گرما است و نشستن یا خوابیدن و آرام گرفتن از محیط پیرامون
- لایه دوم ناظر بودن بر ذهن است و آرام کردن ذهن و دور کردن پریشانیها. به این معنی که با افکار و اندیشهها ستیز نکنیم، از آنها نگریزیم و آنها را نامگذاری نکنیم (زشت/زیبا).
- لایه سوم جسم است که بر تک تک نقاط بدن و وانهادگی و آرامش آنها ناظر باشیم بدین معنی که هر بخش را یا از سر تا پایین یا از پایین تا سر یک به یک عضلات را منبسط و آزاد میکنیم.
- لایه چهارم تنفس است که طی آن ریتم و آهنگ طبیعی تنفس را شاهد خواهیم بود به این صورت: ۴ ثانیه نفس کشیدن ۴ ثانیه حبس ۴ ثانیه بازدم ۴ ثانیه خنثی.
سفر به هند در زندگینامه استیو جابز

در زندگینامه استیو جابز میبینیم که در سال ۱۹۷۴ به کشور هند سفر کرد تا با شخصی به نام نیم کارولی بابا (یک گوروی هندی) از نزدیک ملاقات کند. او همیشه در جستجوی روشنفکری معنوی بود. پس از سفر به هند که حدود هفت ماه به طول انجامید، با سری تراشیده و لباس سنتی هندی بر تن پوشیده، به آمریکا بازگشت.
استیو در طول این مدت از الاسدی استفاده میکرد که به گفته خودش از بهترین کارهای عمرش و علت اصلی موفقیتهایش بودهاست. استیو جابز بعد از آمدن از کشور هند، به شرکت آتاری بازگشت. که در آنجا از او خواسته شد یک برد الکترونیکی برای یک بازی در شرکت آتاری (به نام Breakout) اختراع کند و بنیانگذار آتاری جایزهای به مبلغ ۱۰۰ دلار در ازای هر تراشهای که در فرآیند طراحی از دستگاه اصلی حذف میشد، در نظر گرفته بود.
استیو جابز که علاقه بسیار و دانش اندکی در طراحی مدارهای الکترونیکی داشت، با استیو وزنیاک به توافق رسید، که اگر وزنیاک بتواند مداری با حداقل تعداد تراشهها طراحی کند، جایزهای که از آتاری میگیرند را تقسیم نمایند. این پروژه قطعی شد و مسئولان شرکت آتاری را حیرت زده کرد و وزنیاک موفق به کاهش 50 عددی تراشهها شد.
از اپل تا اپل
از سال ۱۹۷۶ تا ۱۹۹۷ استیو جابز زندگی پرمشغلهای را پشت سر گذارند. جابز در این بازه زمانی چندین کمپانی تاسیس میکند، کامپیوترها را دوباره خلق میکند و همچنین با همسرش، «لورن پاول جابز» ازدواج میکند. جابز در سال ۱۹۹۶ دوباره به اپل بازمیگردد، اما در این بازه زمانی مدیرعامل سابق اپل دست به چه کارهایی زده بود؟
تاسیس اپل

وزنیاک در اچپی کار میکرد و استیو جابز هم کارمند آتاری بود. علاقه آنها به سادهسازی منجر به خلق دستگاههای کوچکی مانند Blue Box شد. این دستگاههای کوچک برای برقراری تماسهای رایگان از راه دور به تلفن وصل میشدند.
وزنیاک و جابز با یکدیگر در یک کلوب کامپیوتر شرکت کردند و در آنجا وزنیاک یک کامپیوتر «MITS Altair» را داد. دیدن این کامپیوتر باعث شد وزنیاک به این فکر کند که با قطعات ارزانقیمتی که در دست دارد، در خانهاش یک کامپیوتر بسازد.
در نهایت این طرز تفکر تبدیل به کامپیوتری شد که با نام اپل I میشناسیم و با یک کیبورد ساده و تلویزیون ساخته شد و مادربردش هم روی یک تخته چندلا قرار داشت. استیو جابز این کامپیوتر را دید و پیشنهاد داد برای تامین بودجه ساخت آن، ون خود را بفروشد.

اپل کامپیوتر در ۱ آوریل ۱۹۷۶ (۱۲ فروردین ۱۳۵۵) تاسیس شد و هزینه هر کامپیوتر آن، ۶۶۶.۶۶ دلار بود. جابز و وزنیاک توانستند به اندازهای پول دربیاورند که از گاراژ خارج شوند و روی کامپیوتر اپل II کار کنند.
با موفقیت اپل در دهه ۸۰ میلادی، رقابت آن با شرکتهای دیگر شروع شد و جابز نمیخواست در زمانی که روی محصولات نظارت میکند، مدیریت آن را هم برعهده داشته باشد. به همین دلیل از مدیرعامل پپسی، «جان اسکالی» خواست مدیریت این کمپانی را برعهده بگیرد. این رویکرد باعث شد جابز ارتباط بیشتری با تیمهای توسعه داشته باشد و اختلالی در این زمینه به وجود نیاید.
همین زمانها بود که «زیراکس» راههایی برای رقابت با شرکتهای دیگر را بررسی میکرد و همچنین دارای یک رابط کاربری گرافیکی و دستگاه نشانگر بود که نمیدانست با آنها چه کار کند. جابز دستاورد زیراکس را دید و بلافاصله از پتانسیل آن استفاده کرد.

بدین ترتیب توسعه لیزا و مکینتاش کلید خورد: دو رایانه مختلف با تیمهای متفاوتی که برای برتری تلاش میکردند. این موضوع منجر به شرایط سخت کاری و محیط کاری نامناسب شد. جابز روی لیزا کار میکرد، اما در نهایت نظارت بر مکینتاش را برعهده گرفت.
در نهایت لیزا به یک شکست تبدیل شد چرا که هزینه بسیا بالایی داشت و حتی نرم افزارش نمیتوانست با گزینههای تجاری موجود رقابت کند. لیزا II هزینهها را نصف کرد، اما در نهایت رقابت را به خواهرش یعنی مکینتاش واگذار کرد.
معرفی مکینتاش در سال ۱۹۸۴ با هیجان زیادی همراه بود. اپل کارگردان نامدار هالیوود، «ریدلی اسکات» را برای ساخت تبلیغ ۱۹۸۴ استخدام کرد، تبلیغی که نشان میداد مکینتاش پاسخی برای سرنگونی «برادر بزرگ» بود.
میان تبلیغات بحث برانگیز، جنجالهای درون شرکت و جاهطلبیهای بیش از حد استیو جابز، وضعیت در سال ۱۹۸۵ به نقطه اوجش رسید. استیو وزنیاک اپل را ترک کرد چرا که این احساس را داشت که همه چیز از کنترل خارج شده و اپل دیگر شرکتی نیست که میخواست در آن کار کند.

اسکالی، مدیرعامل وقت اپل و هیئت مدیره تصمیم گرفتند مسئولیتهای جابز را کاهش دهند تا اینکه دیگر مسئولیت خاص و ویژهای در اپل نداشت. در نهایت استیو جابز اخراج شد.
پس از جدایی استیو جابز، موفقیتهای اپل با محصولاتش رو به کاهش رفت. طرفداران همچنان باقی ماندند، اما میان دستیارهای دیجیتال شخصی (PDA) وسیستمهای گیمینگ، اپل شروع به از دست دادن جایگاهش کرد. پس از عرضه ویندوز ۳.۱ و ویندوز ۹۵، مایکروسافت جایگاهش به عنوان حکمران بازار رایانه شخصی را تثبیت کرد.

تاسیس NeXT
زمانی که استیو جابز در سال ۱۹۸۵ اپل را ترک کرد، از راهاندازی شرکت جدیدی با تمرکز روی کامپیوترها برای افراد تحصیلکرده خبر داد. جابز چندین کارمند اپل را با خود همراه کرد و توسعه یک کامپیوتر و سیستم عامل جدید را کلید زد.
سالها بدون انتشار هیچگونه اطلاعات عمومی درباره این کامپیوتر جدید گذشت. در نهایت در سال ۱۹۸۸، در یک مراسم این محصول به نمایش گذاشته شد، اما نسخه اولیهاش یک شکست بزرگ بود، صدها نمونه از آن به فروش رسید و قیمتش هم بسیار بالا بود.

نسخه جدید کامپیوتر NeXT در سال ۱۹۹۰ از راه رسید، اما آن هم نتوانست به موفقیتی دست پیدا کند. اگرچه قیمت این محصول پایینتر بود، اما همچنان ۵۰۰۰ دلار قیمت داشت که معادل ۱۰ هزار دلار کنونی میشود. NeXT در سال ۱۹۹۳ کوچکتر شد و بخش سختافزاریاش را به کانن فروخت. با فروش این بخش، NeXT تمرکزش را روی نرم افزار قرار داد.
تمرکز روی نرم افزار، موجب خلق سیستم عامل جدیدی به نام NeXTSTEP شد که رابط کاربری گرافیکی رنگی داشت و با بهبودهایی همراه بود که حتی امروزه هم مورد استفاده قرار میگیرند. در سه سال آینده اتفاق خاصی رخ نداد جز سقوط ادامهدار کسبوکار اپل. در زمان حیات NeXT و حتی پس از تصاحبش توسط اپل، یک شرکت متفاوت نظر استیو جابز را به خودش جلب کرد: پیکسار.

تاسیس پیکسار
در سال ۱۹۸۶، تنها یکسال پس از ترک اپل و قبل از اینکه NeXT اولین محصولش را تولید کند، استیو جابز یک واحد گرافیکی از «لوکاس فیلم»، شرکت تحت مالکیت «جرج لوکاس» را خریداری کرد. این واحد پیکسار نام داشت و به یک کمپانی تبدیل شد و سالهای اولیهاش را به توسعه ابزارهای انیمیشن سهبعدی گذارند.

تا سال ۱۹۹۴، دیزنی از ابزارهای انیمیشن آن برای فیلمهایی مانند «دیو و دلبر» استفاده کره بود و با یک پیشنهاد به این کمپانی کوچک نزدیک شد. دیزنی میخواست یک فیلم کاملا سهبعدی بسازد و پیکسار دست به چنین کاری بزند.
یکسال بعد دیزنی و پیکسار «داستان اسباببازی» را عرضه کردند، اولین فیلم متحرک سهبعدی در نوع خودش. بازوی نرم افزاری پیکسار از بین رفت و یک شرکت فیلمسازی ظهور پیدا کرد.

یک دهه بعد، دیزنی با مبلغ ۷.۴ میلیارد دلار پیکسار را تصاحب کرد. استیو جابز در نتیجه این خرید، بزرگترین سهامدار دیزنی شد و تا زمان مرگش یکی از اعضای هیئت مدیره آن باقی ماند. این سهام به لورن پاول جابز رسید و او نیمی از آن را در سال ۲۰۱۷ فروخت. همسر استیو هنوز نیمی از سهام را در اختیار دارد ولی دیگر بزرگترین سهامدار در هیئت مدیره نیست.
برگشت به اپل
در دهه ۹۰، اپل وضعیت مناسبی نداشت. اگرچه هنوز نامی از اپل باقی مانده بود، اما هر محصولی که پس از ترک استیو معرفی شده بود، نتوانست در بازار مورد استقبال چندانی قرار بگیرد. اپل به دنبال راهی برای احیای مک بود که NeXT را تصاحب کرد. اپل با این باور NeXT را خرید که بتواند سیستم عامل جدیدی مبتنی بر NeXTSTEP برای مک بسازد.

در دسامبر ۱۹۹۶ با خرید NeXT، استیو جابز به اپل بازگشت اما به عنوان مشاور مدیرعامل. ارزش سهام اپل در پایینترین حد بود و مدیرعامل اپل در آن زمان، «گیل آملیو» با فشار هیئت مدیره از شرکت خارج شد. استیو جابز در ژوئیه به عنوان مدیرعامل موقت انتخاب شد و سریعا دست به تغییرات زد.
محصولات شکست خوردهای مانند نیوتن و Cyberdog لغو شدند. جابز میخواست دوباره مک در مرکز توجه قرار بگیرد. جانی آیو به نایب رئیس بخش طراحی صنعتی ارتقا مقام پیدا کرد و تبدیل به عضوی اساسی در اپل شد.
بازگشت استیو جابز به اپل تنها رویداد مهم این کمپانی نبود. در آگوست و در جریان مک ورلد این کمپانی از همکاریاش با مایکروسافت خبر داد تا اپل همچنان سرپا باقی بماند و ورشکسته نشود.

مایکروسافت با خرید ۱۵۰ میلیون دلار از سهام اپل، به این کمپانی کمک کرد. همین سهام در سال ۲۰۰۳ به اپل فروخته شد. به عنوان بخشی از قرارداد میان این غولهای فناوری، مایکروسافت آفیس و اینترنت اکسپلورر به مک آمدند. این همکاری نه تنها وضعیت اپل را پایدارتر کرد، بلکه باعث ورود برنامههای شخص ثالث به مک شد.
محصولات تاریخساز اپل در دوران استیو جابز
پس از برگشت استیو جابز به اپل، هر چند وقت یکبار شاهد معرفی محصولات انقلابی از سوی این کمپانی بودیم، روندی که تقریبا از سال ۱۹۹۸ تا به امروز ادامه دارد و توانستهاند اپل را به باارزشترین کمپانی جهان تبدیل کنند. در ادامه نگاهی به محصولاتی داریم که پس از بازگشت جابز به اپل، معرفی شدند.
آیمک

آیمک سال ۱۹۹۸ از راه رسید و مورد استقبال عمومی قرار گرفت. همین محصول باعث شد دوباره اپل سر زبانها بیفتد. سبک طراحی جانی آیو و تلاش جابز برای سادهسازی، به همراه طرح رنگی آن را تبدیل به آیکونی برای اپل کرد.
این سبک طراحی چهار سال دوام آورد تا اینکه اپل تصمیم گرفت به سمت طراحی مناسبتری برای محیطهای کاری برود. از همین سبک رنگی در iBook هم استفاده شد.

آیپاد
آیپاد یک انقلاب بود و اپل را دوباره وارد میدان رقابت کرد. آیپاد نه تنها صنعت موسیقی را احیا و متحول کرد، بلکه فناوری را برای مصرفکنندگان هم دموکراتیک کرد. در حقیقت دیگر هر فردی میتوانست یک کامپیوتر کوچک در جیبش داشته باشد و از آن برای سرگرمی استفاده کند. این ایده الان هم در دنیا وجود دارد و بجای اینکه چندین دستگاه با خود حمل کنیم، همه ما یک گوشی داریم.
آیمک اپل را نجات داد و آیپاد آن را احیا کرد، کامپیوتر شخصی جیبی که میتوانست آهنگهای زیادی را در خود جای دهد و البته باعث خلق محصول بعدی کوپرتینوییها شود.
آیفون

درباره معرفی آیفون حرفهای زیادی میتوان زد اما شاید بهترین جمله این باشد: یکی از مهمترین دستگاههای الکترونیکی مصرفی که تا به امروز روانه بازار شده است. این دستگاه نحوه ارتباط افراد با جهان و البته یکدیگر را تغییر داد.
پیش از معرفی آیفون در سال ۲۰۰۷، گوشیهای قبلی طراحی متفاوتی داشتند و از لولا، ترکبال و کیبورد بهره میبردند. آنها نمایشگر کوچکی داشتند و بزرگ بودند، به همین دلیل چندان کاربردی به نظر نمیرسیدند. اما پس از معرفی آیفون، وضعیت بازار تغییر کرد و گوشیها در مسیر تازهای قرار گرفتند. iOS قابلیتهای جدیدی را در اختیار کاربران قرار داد و کمکم رقابت میان اندروید و iOS آغاز شد.

زمانی که جابز آیفون را معرفی میکرد، میدانست با یک محصول مهم روبهرو است. این محصول به اندازهای مهم بود که حالا اپل یک شرکت تریلیون دلاری است و باارزشترین کمپانی جهان محسوب میشود.
مکبوک
در آن زمان، اپل با iBook و پاوربوک در بازار لپتاپهای مخصوص خودش را داشت اما با مکبوک، این کمپانی وارد دوره جدیدی شد. در سال ۲۰۰۶ اولین مکبوک معرفی شد و مورد توجه مناسبی قرار گرفت. اما برگ برنده کوپرتینوییها در سال ۲۰۰۸ معرفی شد: مکبوک ایر.

اگرچه اپل هماکنون کامپیوترهای زیادی در بازار دارد، از آیمک گرفته تا مکبوک پرو قدرتمند، اما مکبوک ایر انتخاب محبوبی میان بسیاری از کاربران است. این محصول هنوز قیمت تقریبا پایینش را حفظ کرده و البته وزن و ضخامتش هم هنوز کم است.
زمانی که استیو جابز روی صحنه میخواست مکبوک ایر را معرفی کند، همراه خودش یک پاکت داشت که در آن مکبوک ایر قرار گرفته بود. این محصول باعث ورود لپتاپهای سبک و باریک به بازار شد.
آیپد

زمانی که آیپد معرفی شد، بسیاری از تحلیلگران دنیای فناوری آن را مسخره کردند. تبلتها ایده جدیدی نبودند، اما اولین بار آیپد چنین تجربه کاربری را بطور گسترده در اختیار مصرفکنندگان قرار داد.
بسیاری آن را آیفون بزرگ خطاب میکردند که البته با توجه به استفاده از سیستم عامل iOS و عدم وجود نرم افزارهای اختصاصی گسترده، چنین نامگذاری هم چندان اشتباه نبود. اما این موضوع باعث کاهش شور و شوق جابز نسبت به این محصول نشد و آن را آینده دنیای محاسبات میدانست.
شاید جالب باشد بدانید آیپد و iOS پیش از اینکه اپل به آیفون فکر کند، در دست توسعه قرار داشت. طی یک شام استیو جابز از یک کارمند مایکروسافت درباره تبلت جدید این کمپانی شنید و میخواست با آیپد نشان دهد که یک تبلت چگونه باید باشد.

توسعه اولیه نمایشگرهای لمسی و انتقال OSX به این پنلها منجر به توسعه آیفون شد. آیپد دیرتر از چیزی که در ابتدا انتظار میرفت، از راه رسید. از زمان عرضه اولین آیپد تا به امروز، این تبلتها به سهم بسیار بالایی از بازار دست پیدا کردهاند و یکهتاز بازار هستند. جدیدترین نسل آنها یعنی آیپد پرو به تراشه همتراز با پردازندههای لپتاپها مجهز شدهاند.
سلامت فیزیکی استیو جابز

متاسفانه با وجود موفقیتهای چشمگیر در زندگی کاری، در اواخر سال ۲۰۰۳، مشخص شد که استیو جابز دچار بیماری سرطان پانکراس شده است. با وجود عمل موفقیتآمیز روی جابز در سال ۲۰۰۴، در اواخر سال ۲۰۰۸، مشکل سرطان دوباره گریبانگیر او شد.
با وجود مشکلات پزشکی فراوان، استیو جابز دو بار دیگر و در ماههای مارس و ژوئن ۲۰۱۱، برای معرفی iPad 2 و سیستم ابری iCloud در مراسم اپل حاضر شد.
نبرد استیو جابز با سرطان

ابتلای جابز به سرطان در سال ۲۰۰۳ تشخیص داده شد. با توجه به معنویتگرایی جابز، او روش متفاوتی را برای مبارزه با سرطان انتخاب کرد. پزشکان به او گفته بودند که تنها چند ماه زنده میماند، اما برخلاف چنین گفتهای مشخص شد که جابز به نوع نادری از سرطان مبتلا شده که به راحتی میتوان آن را برداشت.
در سال ۲۰۰۴ جابز تحت عمل جراحی قرار گرفت و تومور برداشته شد. در آن زمان، تیم کوک تا زمانی که جابز حالش بهبود پیدا کند، مسائل را مدیریت میکرد. چند سال بعد، در هنگام سخنرانی جابز در سال ۲۰۰۶ به نظر میرسید که بیمار است. علائم نشاندهنده بازگشت سرطان بودند، اما هیچ چیزی به صورت عمومی اعلام نشد.

در سال ۲۰۰۸ و پس از «فرهنگ پنهانکاری اپل»، جابز بیماریاش را برای یک نویسنده شرح داد. بعدا مشخص شد که در آن زمان سرطان روی جابز تاثیر نمیگذاشت. در سال ۲۰۰۹ بطور علنی اعلام شد که مشکلات مربوط به عدم تعادل هرمونی بوده که نتیجهاش پیوند کبد در اواخر همان سال بود. جابز تا اواخر ۲۰۰۹ بطور تمام وقت به کار بازنگشت.
در ژانویه ۲۰۱۱، جابز یکبار دیگر بخاطر مسائل پزشکی کار را ترک کرد و آخرین باری بود که چنین کاری را انجام داد. تیم کوک مدیریت اپل را برعهده داشت تا اینکه استیو جابز بطور رسمی استعفا داد و تیم کوک رسما در آگوست همان سال به سمت مدیرعاملی انتخاب شد.

جابز در نهایت در ۵ اکتبر ۲۰۱۱ (۱۳ مهر ۱۳۹۰) در سن ۵۶ سالگی درگذشت.
انتهای پیام/
منابع:
- Wikipedia.com
- Apple.com
- AllAboutSteveJobs.com
- Forbes.com
- TheGuardian.com
- ComputerHistory.org